Morning Bird

شنیدی؟ می گویند، امسال زمستان که از راه برسد، باورها به رنگ شب های ارغوانی زیر نورهای ممتد می شوند. کبود می شود انگار که سال ها، پرنده ها را از درخت ها بگیرند، انگار نفهمی بغض چشم های آدم برفی ها را. تو با این همه پرنده چه خواهی کرد؟ با این همه نفس هایی که رد می شوند از مه سرد هوا، ... با گام های کسی که صبح خیلی زود، از روی برف های دست نخورده گذشته بود. با چشم های سیاه مردی از ترانه های قدیمی. کلاه های پوسیده، خیلی وقت است از مد افتاده، نه؟ تو نمی فهمی ...

+ Morning Bird | SADE

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد